در ابتدای این نشست هادی شیرمحمدی سرپرست معاونت فرهنگی و رسانهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان با بیان اهمیت و ضرورت ترویج کتابخوانی، گفت: برگزاری چنین نشستهای از ضروریات ترویج کتاب و کتابخوانی است. وظیفه تمامی متولیان حوزه فرهنگ است که خوراک فرهنگی پرمحتوا و جذابی را برای مخاطبان فراهم کند و آثار فاخر ادبی را به جامعه معرفی کند. جلسه امروز یکی از فرصتهایی است که چنین اقدامی صورت گیرد.
وی افزود: جلسه نقد کتاب سراسر سود است؛ کسانی که در چنین جلساتی حضور دارند، از آن بهره خواهند برد، صاحب اثری که اثرش نقد میشود، از ویژگی ظاهری کتاب تا محتوای آن بررسی میشود، نقاط ضعف و قوت اثر خود را درمییابد و آثار بعد خود را با نقاط قوت بیشتری میآفریند، همچنین کسانی که قصد آغاز نویسندگی یا سرودن شعر را دارند، با چهارچوبها آشنا میشوند و جهت آفرینش اثر خود از آن بهره میگیرند.
مهدی شادمانی روشن، سراینده مجموعه «من عاشق توام، جمله مستقیمتر از این؟»، هم در سخنانی در این نشست، با ابراز خرسندی از برگزاری این نشست با حضور منتقدان استانی بیان کرد: متاسفانه در برخی از جلسات نقد مدعوین صرفاً به دلیل سکونت در تهران دعوت میشوند و نه بر اساس توان علمی و هنری، در حالیکه شاعران سپیدسرا استان همدان قدرتمند هستند.
در ادامهی این نشست، صادق ارشی شاعر و منتقد ادبی، در ابتدا در سخنانی درباره کیفیت چاپ و ویژگیهای فیزیکی کتاب «من عاشق توام، جمله مستقیمتر از این؟»، گفت: این مجموعه که توسط انتشارات نصیرا چاپ شده، صفحهآرایی، انتخاب فونت و کاغذ خوبی دارد. اسم مجموعه خیلی واضح و روشن است اما تصویر روی جلد کتاب با نام کتاب همخوانی ندارد.
این دانشآموخته مقطع دکتری ادبیات، افزود: شاعر «من عاشق توام، جمله مستقیم تر از این؟» از هنرمندان برجسته استان در نمایش و شعر است. شعر سپید بنابر خصیصهای که دارد باید ابهامآمیز باشد اما نام کتاب خیلی واضح و روشن است. در خواندن این کتاب به ترکیبهایی رسیدم که استفاده از آن بهتر بود؛ مانند «شال گردن ابریشم روشن» که هم ترکیبی است که شاعر ساخته و هم بسیار زیباست یا «شنهای شور ساحل خیس» یا «شعله گیسوان آبی» یا «دربندرگاه دستان ساحلیات»، فکر میکنم این عنوانها انتخاب میشد رابطه اسم و مسمی روشنتر میشد زیرا این اسم برای شعرهای عاشقانه خیلی مستقیم است که در عنوان هم آمده است.
وی افزود: کتاب در سال 1395 چاپ شده است اما در پایان شعرها تاریخ سروده شدن آن مربوط به حدود بیست سال پیش است. شعرها طی سالیان 1377 تا 1379 سروده شدهاند که همزمان با زمان دانشجویی شاعر بوده است که برخی از کلمات و اصطلاخات استفاده شده، در آن زمان رواج داشته است. زبان شعر دو دهه پیش با زبان شعر امروز متفاوت است و آن زمان کلمات و بازیهای زبانی خاصی به کار میرفت، مثلا کلمه «هی» در آن زمان در شعرها بیشتر استفاده میشد اما امروز از این کلمه کمتر استفاده میشود. همچنین استفاده از واژههای عامیانهای که در زبان شعر استفاده شده است، به یکدست نشدن این آثار منجر شده است. 99 درصد شعرها با زبان شعر جدی سروده شده است اما یک درصد باقیمانده از کلمات و اصطلاحات عامیانه استفاده شده است.
همچنین لیلا مسکوک، شاعر، منتقد و مدرس دانشگاه در این نشست گفت: قبل از هر چیز درباره عنوان کتاب باید بگویم شاید شاعر به عمد این عنوان را انتخاب کرده است، مخاطب کتاب را در دست بگیرد این را میداند که قرار است با یک مجموعه کاملا عاشقانه مواجه باشد و انتظار دارد شاعر توقعاش را برآورده کند. در حین القای این موضوع شاعر در آخر کتاب شیطنتی را به خرج داده است و این شعر را درج کرده است:
«از همین پیچ کوچه که بگذری
آن طرفتر از چند ثانیه آکاردئون شنیدن
سکهای توی کاسه انداختن
بی که ببینی
نایلون تخممرغها به زمین میافتد
امشب محبوبم
نمیتوانم به تو فکر کنم
باید گرسنه بخوابم.»
در این شعر حین اینکه عشق را امری جدی فرض میکند و شاید زندگی شاعر پر از عشق است، اما در پایان شاعر میگوید، «گرسنگی نکشیدی که عاشقی را از یاد ببری» این آغاز و پایان به عنوان یک فرم به مخاطب درباره کتاب آگاهی میدهد. شاعری که گاهی عاشق است و گاهی از عشق نامید میشود، گاهی عشق را جدی نمیگیرد و گاهی در آن عشق میسوزد و با جملات سوزنده بیان میکند.
مسکوک درباره عناصر زیباییشناسیِ استفاده شده در کتاب هم گفت: کتاب پر از استعاره است؛ استعارههای که خیلی زیبا و دلنشین است. اکثر واژهها در این اشعار تشخیص دارند. در «مادرم ژاکت و ترانه میبافد»، ترانه بافتن و ژاکت بافتن استعارهای است که خیلی ساده بیان شده اما احساس مخاطب را درگیر میکند. یا در شعری دیگر از «دریا را به ساحل کشیده با تور» استفاده میکند و دریا را با تور به ساحل کشیدن بیان جذابی است که مختص شاعر است و با خواندن آن به وجد آمدم.
وی با بیان اینکه بیشتر استعارههای استفاده شده، استعاره به کنایه است، گفت: این نوع استعاره شاعرانهتر است و شاعرانگی کتاب را بالاتر برده است. تشبیهات نیز در این کتاب به طور خاص استفاده شده است؛
«بغضم
گلوی تو را تنگ میکنم
بغضی گلوی گرد مرا تنگ میکند
گور تو تنگ نیست؟»
در این شعر، شاعر از تشبیه پنهان استفاده کرده است در واقع معشوق را به بغض گلوی شاعر تشبیه کرده است و گلوی شاعر گوری است که معشوق در آن است و نمیتواند فریادش بزند. از مجاز هم استفاده شده است اما نه در حد تشبیهات.
ارزش این کتاب بیشتر به خاطر تشبیهات و استعارات آن است.
همچنین صادق ارشی درباره نحوه بهکارگیری دستور زبان در این اشعار گفت: ابتدا درباره عنوان کتاب نکتهای را اضافه کنم؛ اگر نگاهی به دیوان شاعران بیاندازیم، اندک مشاهده میشود که شاعر به معشوق واضح گفته باشد من عاشق توام. راه هنر راه پیچ در پیچی است. بهتر بود برای عنوان کتاب، عبارات شاعرانهتری استفاده میشد. در این اشعار برخی از فعلها بدون وجود قرینه حذف شده است؛ مثلا در شعر «و انگشتی روی بینی عکسات رفت/ و من / ساکت»، منظور شاعر مشخص نیست که ساکت شدم یا ساکت ماندم، به همین دلیل در این عبارت ساکت به فعل مشخص نیاز دارد. نمونههای دیگری نیز از این دست در کتاب دیده میشود.
وی اضافه کرد: نکته دیگری که وجود دارد سردرگمی واژهها است، از طرفی اجزاء افعال مرکب هم از هم جدا شدهاند، هرچند شاعران کلاسیک نیز گاهی این اجزاء را از هم جدا کردهاند اما برای رساندن معنا و مفهوم بهتر است کنار هم قرار بگیرند و از طرف دیگر فعلها گاهی در جای خود قرار نگرفتهاند. نکته دیگر تطبیق نداشتن فعل و جمله است.
ارشی در پاسخ به این سوال که شاعر در این کتاب از چه کسانی و چه عواملی تاثیر گرفته است؟، یادآور شد: با توجه به اینکه آقای شادمانی در عرصه تئاتر نیز فعالیت دارد، از نمایشنامهها تاثیر گرفته است؛ اسبهای چوبی را از داستان تروآ گرفته است یا در قسمت «هیچگاه تا عصر به خانه برنگشت» فضای نمایشنامه «آدم آدم است» برتولت برشت دیده میشود که با خواندن آن ماهیگیری که به خانه برنگشت در ذهن تداعی میشود، البته عناصر نمایش، بازیگری و فیلم در اشعار ایشان زیاد دیده میشود.
لیلا مسکوک هم در بیان ارزیابی خودش از هماهنگی فرم و محتوا در این کتاب، گفت: شاعر، شعرهای سالهای مختلف را از هم جدا کرده است در اشعار سال 1377، شاعر بسیار درگیر فرم است و البته محتوای ارزشمندی دارد، هرچه از سال 1377 میگذرد فرم و محتوا بیشتر با هم هماهنگ میشوند تا جایی که در اشعار اول کتاب میتوان به راحتی فرم را از محتوا جدا کرد اما در اشعار پایانی جداکردن آن سخت است و در برخی از اشعار نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. هر چه به اشعار سال 1379 نزدیک میشویم پختهتر و منسجمتر میشود.
همچنین صادق ارشی نظر خودش را درباره زبان شعر در این کتاب، اینگونه بیان کرد: فضای کلی اشعار این کتاب بسیار خشن و عریان است. از کلماتی چون انبردست، سندان، هلیکوپتر، آهن و عرقِ تن استفاده میکند. در شعرهای این کتاب بیتفاوتی موج میزند. نام کتاب میگوید من عاشق تو هستم اما در بسیاری از قسمتهای این اشعار میبینیم که شاعر میگوید «فرقی نمیکند» در حالیکه عاشق جز معشوق را نمیبیند. این بیتفاوتیها با مفهوم عاشق بودن و نام کتاب تناقض دارد، مگر اینکه این اشعار را در مکتب واقعگرایی واسوخت قرار داد که معشوق را در شعر میکوبد که عاشق در مقابل معشوق خودکمبینی نداشته باشد. شاعر این کتاب ذهن خلاقی دارد و جریان سیال ذهن در شعرهایش مشخص است.
وی با ذکر مثالی در توضیح بیشتر این نکته گفت: به عنوان مثال این شعر «در فرودگاه مهرآباد/ شاید، دفعه بعد/ تو را
به زنی فرانسوی تشبیه کنم»، در این قسمت از شعر بدون اینکه تشبیه کند، میگوید شاید دفعه بعد تو را تشبیه کنم. این ویژگی را قبلا جایی ندیده بودم.
لیلا مسکوک هم در ادامه سخنان خود اضافه کرد: زبان شاعر، زبانی جدید است و در اشعار سال 1377 سعی کرده که بازیهای زبانی را داشته باشد. در برخی قسمتها انگار شاعر به واژه حکم کرده که کجا بنشیند؛ چه جایگاهش باشد و چه نباشد این نوع استفاده در برخی قسمتها مناسب نبوده است. در برخی از قسمتها اطناب اذیت کننده است مخصوصاً زمانی که با تتابع اضافات همراه است. تکرار برخی از واژهها در شعر به موسیقی شعر کمک کرده است. شاعر با استفاده از واجآرایی به موسیقی کلام در این اشعار کمک شایانی کرده است.
همچنین صادق ارشی در جوابِ این سوال که آیا چینش واژهها و ترکیبات در صفحات کتاب مناسب است یا خیر؟، گفت: چینش هنری واژهها در این اثر به چشم میخورد، مانند:
«تو تمامی چشمهای نگران دنیا
تمامی چشمهای نگران دنیا
چشمهای نگران دنیا
نگران دنیا
دنیا
آه! این آخرین کلمه، مرده به دنیا آمد.». شاعر در این شعر، واژهها را به گونهای چیده است که در ابتدا زیاد است و سپس کاهش مییابد و در انتها به مرگ ختم میشود. چند نمونه دیگر از چینش هنری واژهها دیده میشود. چینش واژهها در این اثر گاهی اوقات تصاویری خلق میکند که مخاطب از دیدن شعر هم لذت میبرد.
وی ادامه داد: شعر پایان کتاب که خانم مسکوک هم درباره آن صحبت کردند، در کتاب «رئالیسم انتقادی» نام دارد که باید رئالیسم انتقادی را در فضای کلی کتاب در نظر بگیرید، البته این نظر من است. این شعر که پشت کتاب چاپ شده است برخلاف اکثر شعرهای موجود در کتاب که نام ندارند، نام دارد و شاید این تعمدی بوده تا بگوید این آثار در کل رئالیسم انتقادی است.شاعر از طبیعت و حیوانات مانند گوزن، کلاغ، گربه، گرگ و عناصر طبیعت استفاده میکند که نشان از واقعگرایی دارد.
ارشی گفت: در پایان باید بگویم که فضای کتاب، فضای سیاهی است، کلمه «مرده» بیش از حد استفاده شده است همچنین استفاده از لباس سیاه، زار زدن، مرگ بیش از حد دیده میشود. در جایی از شعر آمده است که از «صادق هدایت» که کمتر نیستم در واقع شاعر با این مفاخره به مخاطب میگوید که من تا حدودی تحت تاثیر صادق هدایت و مخصوصا «بوف کور» این شعرها را سرودهام.
مسعود حیدری دبیرکل مجمع انجمنهای ادبی استان همدان هم با بیان اینکه در استان همدان در بحث تئوری و کارگاهی ضعیف عمل کردیم، افزود: با کمک و حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی داریم در بخشهای مختلف ادبی کارگاههایی را برگزار کنیم. با دانشگاه هم ارتباط گرفتیم تا بتوانیم از ظرفیت دانشگاهها هم بهره گیریم. نگاه ما بیشتر به درون است و سعی میکنیم از اساتید، شاعران و منتقدان استان دعوت کنیم. خوشبختانه در این مسیر سرپرست معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی همراهی لازم را داشته است و از این برنامهها حمایت میکند.
نظر شما